درست است که کارآفرین موفق باید در مسیر سقوط خود هواپیما بسازد، اما وظیفه او نهتنها ساختن یک هواپیماست، بلکه اطمینان از نحوه صحیح پرواز کردن و همچنین اطمینان از این که هواپیما بتواند بدون سقوط و اختلال در طول سفر به مسیر خود ادامه داده و در نهایت به مقصد خود برسد، بسیار حائز اهمیت است.
ما در این مقاله، اداره یک کسبوکار را به پرواز با هواپیما تشبیه کردهایم، پس با ایستگاه کارآفرینی همراه شوید تا بررسی شباهتهای این دو با یکدیگر بپردازیم.
همانطور که میتوانید تصور کنید، ایجاد یک شرکت کار آسانی نیست. افراد زیادی هستند که از شکستهای احتمالی میترسند، بنابراین حتی ابتداییترین و اولین قدم را که پریدن از صخره است برنمیدارند. ترک یک شغل با دستمزد نسبتاً بالا، دارای ریسک بسیار و فوقالعاده سختی، است. اگر وام خانه، قسط ماشین یا مسئولیت تأمین مخارج همسر و فرزندان خود را داشته باشید، حتی سختتر هم میشود.
برای کسانی که تصمیم به تحول در کسبوکار خود دارند، سفری به ناشناختهها آغاز میشود. سفر به سرزمینی با امکانات بیپایان اما موانعی که باید آنها مدیریت و بر آنها غلبه کرد. برخی موفق خواهند شد، اما بسیاری شکست میخورند و شکست آنها تبدیل درسهای زندگیشان میشود که میتواند به آنها کمک کند در دفعه بعد، عملکرد بهتری داشته باشند.
همیشه کارآفرینان رؤیایی در سر میپرورانند آنها با خلاقیت خود، چشماندازهایی برای دستیابی به هدفی یا دگرگونی چیزی دارند. آنها برای تحقق رویا و انجام مأموریت خود و دستیابی به چشماندازهای آینده، این ریسک حساب شده را انجام میدهند و تمام تلاش خود را برای تحقق آن انجام میدهند.
زمانی که در ابتدای راه، یک کارآفرین، کسبوکاری را راهاندازی میکند، شروع به ساختن تیم و محصولات میکند و خدماتی را برای مشتریان خود میسازد، این وظیفه کارآفرین میشود که مطمئن شود به مشتریان خود در رسیدن به هدف یا مقصد کمک میکند. این دقیقاً مانند خلبان یک هواپیما است که مسئولیتش این است که مطمئن شود مسافرانش سالم و بهموقع به مقصد میرسند.
حالا بیایید یکلحظه وقت بگذاریم و به یک سناریو در ذهن خود، فکر کنیم. فرض کنید قصد دارید سوار هواپیما شوید و ناگهان شخصی به شما میگوید که تنها یک خلبان در هواپیما وجود دارد و او نیز هرگز آموزش رسمی ندیده است. او صرفاً با تماشای دورههای اینترنتی، پرواز با هواپیما را یاد گرفته است!
مطمئنیم، هیچوقت جرئت سوارشدن به آن هواپیما را نخواهید داشت. اما به این فکر کنید که واقعاً چند کارآفرین قبل از شروع کسبوکار خود یک دوره آموزشی رسمی میگذرانند. برخی از آنها فقط چند ویدئو یا دوره را در اینترنت تماشا میکنند و فکر میکنند، آماده راهاندازی یک تجارت هستند.
حال در دنیای واقعی، بنیانگذاران کسبوکار مانند خلبانان هستند و مسئولیت آنها این است که مسافرانی را که همراه با آنها سفر میکنند، با خیال راحت به مقصد خود برسند. منظور ما از مسافران، ذینفعانی مانند کارمندان، مشتریان، فروشندگان و سرمایهگذارانی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با کسبوکار شما در ارتباط هستند.
نکته کلیدی این است که قبل از انتخاب مسیر کارآفرینی، خود را آماده کنید. شما باید قبل از این که آن را انجام دهید، هم از نظر ذهنی و هم از نظر فیزیکی آماده باشید. صرفاً گذراندن چندین دوره یا تحصیل در رشته MBA نمیتواند باعث آمادگی فرد برای انتخاب مسیر کارآفرینی باشد.
گذراندن چنین دورههایی اشکالی ندارد، اما مشکل اینجاست که تحصیل در دانشکدههای بازرگانی مانند این است که با هواپیمای DC10 که نزدیک به ۵۰ سال از ساخت آن میگذرد و تکنولوژیهای قدیمی تری را دارا است، پرواز کنید، اما امروز باید متدهای جدید کارآفرینی را تجربه کنید و یاد بگیرید مصداق چنین امری این است که چگونه با یک فروند بوئینگ ۷۷۷ که مجهز به آخرین تکنولوژیهای مدرن و روز دنیا است، پرواز کنید.
بهترین راه یادگیری، یادگیری از طریق تجربه است. سعی کنید کاری را در مقیاس بسیار کوچک انجام دهید و از دستاوردهای آن درس بگیرید. این کار را بارهاوبارها ادامه دهید. وقتی آماده نیستید از شغل خود استعفا نکنید یا وامهای هنگفتی از بانک نگیرید. اگر تازهکار هستید، یک دوره کارآموزی میتواند برای شما، فوقالعاده مفید باشد. کمی تجربه کسب کنید، چند بار شکست بخورید، درست مانند یک خلبان قبل از پرواز با هواپیما.
وقتی با یک هواپیمای کوچک پرواز میکنید، انفرادی بودن خلبان مشکلی ندارد زیرا هواپیمای شما آنقدر پیچیده نیست و میتوانید بهتنهایی همه چیز را کنترل کنید.
اما در مورد پرواز با یک هواپیمای تجاری با موتورهای متعدد، هزاران مانیتور و کنترلر و پروتکلهای بسیار پیچیده فکر کنید.
پرواز با چنین ماشین پیچیدهای بهتنهایی تقریباً غیرممکن است. حتی خلبانان باتجربه برای پرواز با چنین هواپیماهایی به کمک خلبان نیاز دارند. به طور مشابه وقتی سازمان شما شروع به رشد و پیشرفت پلهای میکند، مدیریت همه چیز بهتنهایی بسیار دشوار میشود. برای اداره کسبوکار شما به یک مؤسس نیاز دارید. نهتنها یکی از بنیانگذاران، بلکه به تیمی از افراد واقعاً باهوش و بااستعداد نیز نیاز دارید که بتوانند به شما کمک کنند “پرواز” خود را با خیال راحت و با موفقیت به مقصد برسانید.
محتوای این صفحه
بالهای هواپیما و ایدههای ذهنی
یک هواپیما برای بلند شدن به بال نیاز دارد. هرچه بالها آیرودینامیک بیشتری داشته باشند، هواپیما میتواند سریعتر و بهتر بالاتر برود. در یک تجارت، بال هواپیما با ایده شما نشان داده میشود. هرچه ایده شما بهتر باشد، کسبوکار شما سریعتر و بالاتر خواهد رفت. اما فقط داشتن یک ایده عالی کافی نیست، یک نکته مهم وجود دارد که فقط بالها نمیتوانند هواپیمای شما را به پرواز در آورند. شما به چیزهای دیگری مانند موتور، سوخت و خلبانان باتجربه نیاز دارید تا با موفقیت پرواز خود را انجام دهید.
سوخت هواپیما و دارایی کسبوکار
یک هواپیما برای کارکردن موتورها و به حرکت درآوردن هواپیما به سوخت نیاز دارد. معادل سوخت در تجارت، دارایی و بودجه است. برای راهاندازی کسبوکار خود به بودجه نیاز دارید. همانطور که هواپیمای شما چقدر خوب باشد، اگر در طول پرواز سوختتان تمام شود، سقوط هواپیمای شما در آسمان اجتنابناپذیر است. به طور مشابه، وقتی بودجه کسبوکار شما تمام میشود، مهم نیست که مدل کسبوکار شما چقدر خوب است یا ایده شما چقدر عالی و ناب باشد، کسبوکار شما محکوم به شکست است؛ بنابراین این قانون شماره یک را برای کسبوکار خود در نظر بگیرید، هرگز بودجه و دارایی کسبوکارتان، تمام نشود.
موتور هواپیما و بازاریابی
موتور هواپیما نیروی رانشی لازم را برای یک هواپیما فراهم میکند تا هواپیما بتواند بلند شود و به ارتفاعات بالاتر، صعود کند. در تجارت، این انگیزه توسط فروش و بازاریابی ایجاد میشود. بازاریابی پول نقد طلب میکند اما در عوض دسترسی لازم به کسبوکار را برای ایجاد آگاهی در مورد محصولات یا خدماتی که ارائه میدهند، فراهم میکند. فعالیتهای فروش و بازاریابی، موتورهای رشد واقعی یک کسبوکار موفق هستند.
کابین خلبان و معیارهای تجاری
هواپیمایی را تصور کنید که سیستم شمارهگیری، کنترل، مانیتور نمایشگر در هواپیما را نداشته باشد. پرواز با آن هواپیما تقریباً غیرممکن خواهد بود مگر اینکه هواپیما کاملاً خودکار و با کمک هوش مصنوعی پرواز کند. مهم نیست که خلبان چقدر باتجربه باشد، او به این سیستم نظارتی نیاز دارد تا بفهمد پرواز چگونه پیش میرود و مطمئن شود که در مسیر درست پیش میرود. به طور مشابه، یک کارآفرین برای اندازهگیری عملکرد کسبوکارش و اطمینان از حرکت آن در مسیر درست، به مجموعه معیارهای تجاری خود نیاز دارد. بدون وجود سیستم برنامهریزیشده و نظارت سازمانیافته، کسبوکار شما محکوم به شکست است.
مسافران هواپیما و مشتریان کسبوکار
اگر هواپیماهای باری را حذف کنید، دلیل اصلی برای راهاندازی هواپیماها این است که مطمئن شوید مسافران میتوانند با خیال راحت و بهموقع به مقصد خود برسند و درعینحال تجربهای عالی از پرواز با خطوط هوایی داشته باشند. به طور مشابه، هدف یک کسبوکار این است که مطمئن شود مشتریان میتوانند با استفاده از محصولات یا خدمات شما به هرآنچه میخواهند دست یابند. کسبوکار باید مشتریان خود را همیشه راضی نگه دارد. اگر «مسافران» شما گرسنه هستند، به آنها غذا بدهید. اگر احساس امنیت نمیکنند، با آنها صحبت و آرامشان کنید. اگر سؤالی دارند، پاسخ آنها را بدهید.
خدمه هواپیما و کارکنان کسبوکار
مسئولیت اداره امور یک خط هوایی بر عهده خدمه است. آنها سلامت هواپیما را بررسی میکنند. اطمینان حاصل کنید که مسافران از خدمات داخل پرواز راضی هستند.
آنها همچنین با خلبانان ارتباط برقرار میکنند تا اطمینان حاصل کنند که هواپیما از نقطهای به نقطه دیگر بهراحتی حرکت میکند و درعینحال تجربه عالی را برای مسافر فراهم میکند.
در یک تجارت، معادل خدمه، کارکنان آن کسبوکار هستند. مسئولیت آنها این است که مطمئن شوند مشتریان از محصولات یا خدماتی که کسبوکار ارائه میدهد راضی هستند یا نه. همانطور که نمیتوانید یک شرکت هواپیمایی را بدون خدمه اداره کنید، به همین ترتیب اداره یک تجارت بدون کارمند غیرممکن است.
اکنون با وجود شباهتهای بسیار بین اداره یک تجارت و پرواز با هواپیما، بیایید ببینیم چه کسی خلبان و چه کسی یک کارآفرین تمامعیار است.
هم خلبان و هم کارآفرین میدانند که قطعات متحرک زیادی در ماشینشان وجود دارد، اتفاقات زیادی برای ساختن مقدمات یک سفر موفق باید بیفتد. آنها میدانند که چیزهای زیادی وجود دارد که ممکن است اشتباه پیش برود و در واقع چیزهایی در طول پرواز اشتباه میشوند، بنابراین از قبل برای چنین موقعیتهایی آماده هستند.
ناگفته نماند که اگر از پرواز کردن میترسید، احتمالاً خلبانی آن چیزی نیست که باید برای تبدیلشدن به آن تلاش کنید. به طور مشابه، اگر از ریسککردن میترسید، بهاحتمال زیاد، کارآفرینی برای شما مناسب نیست.
یک کارآفرین باید ریسک کند. راهی برای خروج از عدم اطمینان و شک و تردیدهای شروع کسبوکار، پیدا کند. کارآفرین باید تمام تلاش خود را به کار گیرد درحالیکه هواپیمایش هنوز در باند فرودگاه است، میداند که وقتی هواپیمایش بلند شود، میتواند آن را در حالت خلبان خودکار قرار دهد و سپس برای موفقیت هدف خود، پاداش زحمات و سختیهای خود را دریافت کند.
بنابراین اگر فکر میکنید که برای یک کارآفرین شدن تمام نکات مطرح شده بالا را دارید، بروید و هواپیمای خود را بسازید. کاری کنید که به بلندترین نقطهها پرواز کند…
اگر نکاتی یا اهداف خلاقانهای در ذهن خود دارید، آن را در بخش کامنتها با ایستگاه کارآفرینی در میان بگذارید.
منبع: medium.com