در دو دهه گذشته، مدیران اقتصادی جهان در تلاش بوده اند تا کشورهای خود را به سمت اقتصادهای مبتنی بر دانش (KBE) تکامل دهند. KBE کمتر به منابع سنتی مانند زمین، نیروی کار و سرمایه برای ایجاد دارایی، به حداکثر رساندن ثروت و شکوفایی اقتصادی متکی است. در دنیای امروز، شکلگیری دانش جدید، تحقیق و توسعه (R&D) برای ارتقای نوآوری و پیشرفتهای فناوری برای دستیابی به رفاه، کلید موفقیت است. به همین ترتیب، انگیزه های اقتصادی دولت ها مبتنی بر ایجاد دانش جدید، توسعه اقتصادی را تحریک می کند، به کارآفرینی کمک می کند و فرصت های شغلی را در اقتصاد افزایش می دهد. این روندهای موجود، مبتنی بر ایجاد و انتشار دانش جدید، در اقتصادهای در حال توسعه و نوظهور مورد استقبال قرار می گیرد. این موارد، به عنوان ستون اصلی یک KBE در نظر گرفته می شوند. به طور مشابه، اقتصاد دانش (KE) عبارتی است که در اقتصادهای توسعه یافته برای توضیح عوامل حیاتی ایجاد دانش و استفاده از آن به عنوان ابزار تولید برای به دست آوردن مزیت رقابتی و افزایش کارایی و بهره وری استفاده می شود.
ریشههای KE و KBE از نظریههای مختلف اقتصادی سرچشمه میگیرد. مانند اقتصاد نئوکلاسیک و ایده افزایش بازده به مقیاس به سمت اقتصاد دانش محور منتهی شد. نظریههای مختلفی مانند نظریه رشد درونزا (رومر ۱۹۹۰)، نظریه سازمانی و نظریه هزینه مبادله، پایههای اقتصاد مبتنی بر دانش را پایهگذاری کردند. در واقع امروزه دانش به عنوان نیروی محرکه ای برای افزایش بهره وری، ارتقای توسعه اقتصادی و افزایش عملکرد اقتصادی در نظر گرفته می شود. KE نه تنها به استفاده از ابزارهای جدید برای تولید کالاها و خدمات اشاره دارد، بلکه به یک پارادایم جدید نیز نیاز دارد. این پارادایم جدید شامل نوآوری، فناوری جدید و نیروی انسانی با مهارت بالا در هر بخش از اقتصاد است.
نوآوری به عنوان یکی از عوامل بالقوه تعیین کننده رشد و شکوفایی اقتصادی در کشورهای توسعه یافته محسوب می شود. یکی از ارکان مهم KE است. با این حال، مشاهده می شود که ظرفیت نوآوری در بیشتر اقتصادهای آسیایی و آفریقایی کمتر باقی می ماند. جهانی شدن عامل حیاتی دیگری است که نقش اساسی در KBE نیز دارد. جهانی شدن فناوری جدید فرصت های بیشتری برای توسعه و رشد در اقتصادهای در حال توسعه و نوظهور ایجاد می کند. با این حال، وضعیت در برخی از اقتصادها از جمله اقتصادهای آسیایی کمی متفاوت است. آنها نیاز به سرمایه گذاری بیشتر در سرمایه انسانی و زیرساخت ها دارند تا سرمایه گذاری ها و صنایع مبتنی بر فناوری بالا را تطبیق دهند و حفظ کنند. بنابراین، کشورهای در حال توسعه نیاز به همکاری بیشتر با کشورهای توسعه یافته برای افزایش رقابت پذیری و اهداف تجارت بین المللی خود دارند.
با توجه به موارد فوق، مطالعات مختلفی در مورد ارتباط KBE و KE وجود دارد. مطالعات متعددی در مورد ارتباط سرمایه انسانی انجام شده است. نمونه هایی از این مطالعات شامل شولتز و ایجاد مدل های رشد توسط رومر و لوکاس دانش و سرمایه انسانی را به عوامل مهمی برای رشد تبدیل کرد. ریشههای KE به انقلاب صنعتی از دهه ۱۷۶۰ تا ۱۸۵۰ باز میگردد، زمانی که نوآوریهای تکنولوژیکی گسترش اقتصادی را تقویت کرد. به طور سنتی، وابستگی بیشتری به نیروی کار و سرمایه به عنوان منابع اولیه رشد و توسعه اقتصادی وجود داشت. با این حال، دو دهه گذشته شاهد نقش حیاتی KE در اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه بودیم. بدون شک، کشورهای آسیایی از نظر نیروی کار خودکفا هستند. با این حال، در حال حاضر به دلیل پیشرفت های تکنولوژیکی در تولید کالاها و خدمات، روند تغییر کرده است. اقتصادهای آسیایی سهم قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی جهان دارند. بر اساس توزیع درآمد، تعداد کمی از اقتصادهای آسیایی در سطح درآمد متوسط قرار دارند. بنابراین، اقتصادهای آسیایی نیاز به توسعه فرهنگ KBE برای ورود به سطوح با درآمد بالا مانند سایر کشورهای توسعه یافته دارند. آنها باید سیاست هایی را برای بهبود زیرساخت های اطلاعاتی، ارتباطات و اطلاعات و سرمایه انسانی خود طراحی کنند تا KBE موفق شوند.
نمونه های برجسته KBE در آسیا عبارتند از جمهوری کره، سنگاپور، چین، هند، ژاپن، سنگاپور و اندونزی. چین حدود ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف نوآوری می کند . اندونزی سرمایه گذاری قابل توجهی را در آموزش و نوآوری انجام می دهد. هند همچنین به ترویج فرهنگ دانش محور برای تقویت اقتصاد خود کمک می کند. در طول دهه گذشته، بنگلادش پیشرفت چشمگیری در فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) نشان داده است که درها را به روی بسیاری از صنایع باز کرده است. طی چند سال گذشته، سریلانکا دارای بالاترین شاخص KE بوده و پس از آن هند، نپال و پاکستان قرار دارند. برنامه های آموزشی سفارشی جمهوری کره باعث تشکیل تجارت و سرمایه انسانی پربار شد. همه این تلاش ها ارزش و اهمیت KE برای رشد و توسعه اقتصادی پایدار و طولانی مدت را تأیید می کند.
با این حال، وقتی به ادبیات تجربی نگاه می کنیم، متوجه می شویم که ادبیات نسبتاً کمتری در مورد ارزیابی عوامل KE در ارتباط با توسعه کسب و کار در آسیا وجود دارد. با این حال، برای ایجاد سیاستهای مؤثر و صحیح برای ترویج و بهرهبرداری از مزایای KE، مهم است که به طور تجربی بدانیم که چگونه شاخصهای KE برای تقویت کسبوکارها در آسیا مهم هستند. اقتصادهای آسیایی در تلاش برای دستیابی به سطح بالاتری از KE هستند. آنها پتانسیل بالایی برای بهبود دانش موجود خود و رقابتی تر شدن برای افزایش توسعه اقتصادی خود و سازگاری با چالش های جهانی شدن دارند. علاوه بر این، KE به اقتصادها کمک می کند تا کیفیت زندگی یک انسان عادی را افزایش دهند، فرصت های سرمایه گذاری و اشتغال بهتری را فراهم کنند که منجر به رشد اقتصادی بالاتر و پایدار می شود. ابعاد KE با استفاده از PCA برای کنترل مسائل چند خطی و بیش از حد پارامتر کاهش می یابد.